در حکومت امیرالمومنین

، شکنجه وجود نداشت
اقدام ابن ملجم برای ترور و قتل حاکم اسلامی کافی بود تا یاران و مسئولان حکومتی برای پی بردن به انگیزه های ترور و شناسایی عمق توطئه، او را به شدت تنبیه و شکنجه کنند و او را مجبور کنند تا به همکاری با معاویه اعتراف کند یا بهترین زمان بود تا با منتسب کردن قاتل به خوارج، حکومت اقدام لازم برای پاکسازی و برخورد شدید با خوارج را عملی کند...
اما علی علیه السلام چه کرد؟
حضرت سفارش او را به امام حسن علیه السلام کرد و فرمود: پسرم، به اسیر خود مدارا کن و طریق شفقت و رحمت پیشدار آیا نمیبینی چشمهای او را که از ترس چگونه گردش میکند و دلش چگونه مضطرب میباشد.
امام حسن علیه السلام ظرف شیری نزدیک آورد و به پدر شیر داد، آن حضرت کمی از آن را خورد، و فرمود: بقیه آن را برای اسیرتان (ابن ملجم) ببرید، و به امام حسن علیه السلام فرمود: به آن حقی که برگردن تو دارم، در لباس و غذا، آن چه میپوشید و میخورید به ابن ملجم نیز بپوشانید و بخورانید (بحار ج۴۲ ص ۲۸۲)
پس اگر من از دنیا رفتم او را قصاص کن و او را با یک ضربه شمشیر بکش ولی مثله مکن یعنی دست و پا و گوش و بینی و سایر اعضا او را قطع مکن و اگر زنده ماندم، من خودم داناترم که با او چه کار کنم
(منتهی الامال ،ج۱ ،ص۱۷۸)
در زندان اميرالمؤمنين، شكنجه وجود نداشت به اين معني كه زندانی براي اقرار كردن تحت فشار قرار نميگرفت و حضرت دستور داده بود اگر كوچكترين تهديدی نسبت به افراد زندانی وجود داشته باشد، اعترافات آنها قابل استناد نبوده، و نميتوان آنها را مجازات كرد، دستور حضرت چنين بود:
من أقرّ عند تجريد او تخويف او حبس او تهديدفلا حد عليه(كافي، ج۷،ص۲۶۰)
قرب الإسناد (ط - الحديثة) ؛ متن ؛ ص54
175- وَ عَنْهُ، عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ:
أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ:
«مَنْ أَقَرَّ عِنْدَ تَجْرِيدٍ، أَوْ حَبْسٍ، أَوْ تَخْوِيفٍ، أَوْ تَهَدُّدٍ، فَلَا حَدَّ عَلَيْهِ» «2».______________________________
(2)- رواه الكلينيّ في الكافي 7: 261/ 6، و الشّيخ في التّهذيب 10: 148/ 592، و نقله المجلسيّ في البحار 79: 32/ 1.
حميرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد (ط - الحديثة)، 1جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1413 ق.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج14، ص: 245
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام «أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ:
مَنْ أَقَرَّ عِنْدَ تَجْرِيدٍ أَوْ تَخْوِيفٍ «1» أَوْ حَبْسٍ «2» أَوْ تَهْدِيدٍ، فَلَا حَدَّ عَلَيْهِ». «3»
______________________________
(1). في «ك»: «أو تحريف».
(2). في «بف» و الوافي: «أو حبس أو تخويف».
(3). التهذيب، ج 10، ص 148، ح 592، معلّقاً عن أحمد بن أبي عبداللَّه. قرب الإسناد، ص 54، ح 175، بسنده عن أبي البختري، عن جعفر، عن أبيه، عن عليّ عليهم السلام الوافي، ج 15، ص 548، ح 15663؛ الوسائل، ج 28، ص 261، ح 34712.كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - دارالحديث)، 15جلد، دار الحديث - قم، چاپ: اول، ق1429.
در این فرمان حضرت اقرار در 4 مورد را بياثر شمردند:
اقرار كسي كه لباس از تنش برون ميآورند و به او اهانت ميكنند،
اقرار كسي كه در حال ترسیدن اعتراف ميكند،
اقرار كسي كه در زندان محبوس است،
اقرار كسي كه تهديد شده است







یا علی






