ج: >>> دفتر یادگاری ایران کلابز <<<
چشمانش را که می بست.
غرق در آینه ی دل، خاطراتش را می دید
که چه ساده و آرام از مقابل دیدگانش در ذهنش عبور می کنند.
نوای دل نشینی را با خود زمزمه می کرد
و از تمامی لحظات شادش در عمق آینه ی دلش شاد می شد.
آری
او آرزو می کرد که ای کاش هیچ گاه بر آینه ی دلش گرد فراموشی ننشیند
ساعت 11:42
21/1/89
ارشیا
__________________
.................................. راستی آیا .................................. کودکان کربلا، تکلیفشان تنها .................................. دائماً تکرار مشق ِ آب! آب! .................................. .................................. مشق ِ بابا آب بود ؟ "قیصر"
آخرين ويرايش اَرشيا1365 ، Saturday 10 April 2010 در 11:15AM.
|