saeedtiger
LEAVE ME ALONE |
آخرين فعاليت: Monday 8 August 2016
درباره من
- درباره saeedtiger
- زندگی نامه
- درون گرا-شیطون-پررو-لجباز-غمگین:D
- مکان
- دوردست
- دلبستگی ها
- ..كامپيوتر..ماكاروني.ناروتو...تنهایی
- مشغولیت
- کارمند
- جنسيت
- مرد
-
امضا
- خسته ام
خسته ام از خودم، از همه، از این نفس کشیدن اجباری، از این بودنی که هر ثانیه اش قلب و روحمو تیکه تیکه میکنه.. خدایا
صدامو میشنوی خسته ام، دستمو بگیر، میخام بیام پیشت سخت از آدمای اینجا دلم گرفته، دلم مهربونی میخاد، مهربونی که فقط مال توباشه فقط
نقل قول
Sunday 15 November 2015 |
10:20AM - آتنا(فاطمه021) گفتاری از saeedtiger در ج: خواستگاری خونه ایران کلابز نقل کرد بازار خواستگار ر... |
Monday 28 September 2015 |
05:09PM - آتنا(فاطمه021) گفتاری از saeedtiger در ج: همین الان چه حسی داری؟ نقل کرد حس یه شروع تازه
:... |
روزنوشت (وبلاگ)
saeedtiger's Blog Membership
عنوان / كاربر | نوشته های وارد شده | نظرات | عنوان آخرين گفتگو |
6 | 21 |
اعتماد و پول
Sunday 2 August 2009 |
|
10 | 54 |
when saied was not...
Thursday 21 January 2010 |
View saeedtiger's Blogآخرین ورودی ها
Latest Blog Entry
نوشته شده در گروه بندی نشده
تنها تو خونه مثه همیشه داشتم اتاقارو متر میکردم رسیدم کناره پنجره قاب عکس بابا رو دیدم مثه همیشه مامان نزاشته بود یه ذره گرد و غبارم روش بمونه چشام و بستم و به فکر فرو رفتم فکرای زیاد جالبی نبود بغض شینمو فشار میداد اشک راه خودشه از پیچ و خم پلکام پیدا کردو سمت گونه هام غلطید زیاد تو حاشیه نمیرم اصل مطلب: یکم خاطره تو خاطره میشه که دیگه شرمنده
...
26-8-1384:بندرعباس خونه ی ما
همه رفته بودن عیادت بابا بیمارستان جز من از وقتی مریض شده بود از
همه رفته بودن عیادت بابا بیمارستان جز من از وقتی مریض شده بود از
نوشته شده در گروه بندی نشده
زندگی دکمه ی بازگشت نداره وقتی برای انتخاب نیست یا از دست میدی فرصتا رو یا اشتباه انتخاب میکنی باید عاقل باشی تا بتونی تو این فرصت کم بهترین انتخاب رو داشته باشی همیشه ترس از شکست تو وجودمه وقتی قدرت ریسکی ندارم همش چشم به ساعته که ببینم چی میشه یه روز شاد و خورسند و روزه دیگه تنها...
نوشته شده در گروه بندی نشده
کوچه های دلم خیلی خلوته تنها دارم قدم میزنم دیواره هاش همه ترک خوردست یواش یواش میگذرم تا میرشم به کوچه یتنهایی صافه صافه اینقده از اینجا رد شدم که دیگه میدونم چقدر ادامه داره هیچ وقت فکر نمی کردم دل کسی رو بشکنم همش به این جور آدما نفرین بار میکردم
اما الان همه نفرینا رو باید...
اما الان همه نفرینا رو باید...
نوشته شده در گروه بندی نشده
گوشی هنوزتو دستامه دلم میلرزه ازخودم بی زارم
همشبه خودممیگم خائن چطور تونستی با دلشون بازی کنی
چطور اون همه حرفایعاشقونه روبقل همگذاشتی و بهش گفتی وقتی یکی دیگه رو دوست داشتی
اما حالا دیگه دیر شده تو کاره خودتو کردی تو دلشو شکستی اگه عشقتم باهات همین کارو بکنه حقته حقته عذاب بکشی چون آدم نیستی
اعصابم ناراحته دوستان ولی به یاد داشته باشید
سعید که هیچکی ازش چیزی ندیده بود خائن ترین آدم دنیا شناخته شده
همشبه خودممیگم خائن چطور تونستی با دلشون بازی کنی
چطور اون همه حرفایعاشقونه روبقل همگذاشتی و بهش گفتی وقتی یکی دیگه رو دوست داشتی
اما حالا دیگه دیر شده تو کاره خودتو کردی تو دلشو شکستی اگه عشقتم باهات همین کارو بکنه حقته حقته عذاب بکشی چون آدم نیستی
اعصابم ناراحته دوستان ولی به یاد داشته باشید
سعید که هیچکی ازش چیزی ندیده بود خائن ترین آدم دنیا شناخته شده

نوشته شده در گروه بندی نشده
روزای سختی بود همه فامیل درو برم بودن اما هیچکی دردمو نمی دونست تا اشکی از چشم میومد بیرون همه میریختن سرم یکی فشارم می داد یکی میگفت گریه نکن مامانت ناراحت میشه تو الان دیگه مرده خونه ای و هزاران حرف دیگه
از مرد بودن خودم بیزار بودم دیگه داشت حالم بد میشد از همه نفرتی عمیق داشتم...
از مرد بودن خودم بیزار بودم دیگه داشت حالم بد میشد از همه نفرتی عمیق داشتم...
آخرین نظرات
سخته وحشتناک...
سعيد ممنونم ازت