![]() |
|
|
روزنوشت ها (وبلاگ ها) | پوپ | فهرست اعضاء | تقويم | جستجو | نوشته هاي امروز | تالارها خوانده شد | جریان زندۀ تالارها |
چی تو فکرته؟ ![]() |
|
[140]
|
جریان زندۀ تالارها | |||||||||||||||||||
hosyn به سرنگار انکار شرک پاسخ داد.
"
نقل قول:
نقل قول:
به هر حال در روایات بعض کلیات و بعض جزئیات آمده برای اینکه راه گم نشود، مثلا «يا با لبيد إن في حروف القرآن المقطعة لعلما جما» ، «ما خرج إليكم من علمنا إلا ألفا غير معطوفة» ، «علم كل شيء في عسق» ، «و ستنفجر لهم ينابيع الحيوان بعد لظى النيران، لتمام الم و طه و الطواسين» و... و وقتی مردی از بنی امیه، حروف المص را مسخره کرد که اینها چه نفعی برای مردم دارد، امام صادق ع غضب کرده فرمودند: أمسک... «أتي رجل من بني امية- و كان زنديقا- جعفر بن محمد (عليهما السلام) فقال له: قول الله في كتابه المص أي شيء أراد بهذا، و أي شيء فيه من الحلال و الحرام، و أي شيء فيه مما ينتفع به الناس؟ قال: فاغتاظ من ذلك جعفر بن محمد (عليهما السلام)، فقال: أمسك ويحك! الألف واحد... " 3 ساعت پيش
hosyn به سرنگار انکار شرک پاسخ داد.
" من که به سهم خودم واقعا عقیده دارم که سبع مثانی سوره حمد است، اما سوره حمد است در لایههای متاخر از هسته مرکزی معنای آیه، یعنی طبق دیدگاه نظام آکسیوماتیک اربیتالی که چند بار توضیح دادم، سبع مثانی یک معنای اصلی اصل موضوعی در لایه مرکزی دارد، و معانی متعدد دیگر در لایههای بعدی دارد که همگی صحیح و مراد خداوند متعال هستند، این روایت معروف است که خداوند کل قرآن را در سوره حمد جمع کرده، و همچنین اسم اعظم را در سوره حمد تقطیع فرموده است، و... "
4 ساعت پيش
Freedom1 به سرنگار ترامپ برجام را پاره کرد! پاسخ داد.
"
نقل قول:
روسیه چندان صادرات صنعتی نداره و درآمد عمده این کشور از صادرات نفت و گازه، خط لوله گاز جدیدی که به اروپا داره میکشه برای اینه که خط لوله فعلی از اوکراین رد میشه و میخواد خط دیگه ای داشته باشه که هزینه ترانزیت به اوکراین پرداخت نکنه و وابسته به اوکراین نباشه. ایران هم رقیب بسیار مهم و جدی صادر کننده نفت و گازه و روسیه باید خیالش بابت این وضعیت ایران راحت باشه تا بدونه که ضمن تامین منابع مالی از فروش گاز به اروپا، میتونه از این خط استفاده سیاسی هم بکنه و اگر ایران رابطه خوبی با دنیا داشته باشه و خط لوله ای از ایران و ترکیه به اروپا کشیده بشه برای روسیه خیلی بد میشه. این البته فقط یکی از مشکلات دوران حاضر در رابطه ایران و روسیه ست و مسایل بیشتری هم هست. با وضعیتی که ایران داره، روسیه هیچ نیازی به امتیاز دادن به ایران نداره چون خیالش راحته که ایران چاره دیگه ای نداره، برای همینه که مثلا اس ۳۰۰ از رده خارج رو به زور و با کلی ناز و ادا به ایران میفروشه اما اس ۴۰۰ رو با کمال میل به ترکیه میده. بیشتر از اینها هم هست که بماند. " 5 ساعت پيش
hosyn به سرنگار انکار شرک پاسخ داد.
"
نقل قول:
5 ساعت پيش
hosyn به سرنگار مصاحف قرآن كريم شبه هولوگرامي تحريف ناپذير پاسخ داد.
"
نقل قول:
نقل قول:
... بگفتا من گلی ناچیز بودم -- ولیکن مدتی با گل نشستم نکتهای که در جواب این سؤال میتوان گفت اینکه اصل حرف ابوفاخته را مفسر معروف طبری در قرن سوم با سند نقل کرده، و در دو جای تفسیرش آورده، یکی در ذیل آیه ۷ آلعمران و دیگری در ذیل آیه ۸۷ حجر، در اولی میگوید أمّ الکتاب فواتح سور است و در دومی میگوید سبع مثانی أمّ الکتاب است، اسحاق بن سوید میگوید ابوفاخته چنین گفت، اما نمیگوید که ابوفاخته گفت این نظر من است، ابوفاخته نگفته است که این را از کسی نشنیدم، نگفته است که مثلا از امیرالمؤمنین ع نشنیدم، فقط گفته است که أمّ الکتاب فواتح سور است، ابوفاخته مفسر به اصطلاح امروز نبوده است، بلکه نوعا مطالبی را که شنیده بودند نقل میکردند، و لذا دور نیست اگر بگوییم این مطلب عطرآگین که برای ما نقل کرده، از این است که مدتي با گل نشسته. " 5 ساعت پيش
عبدالعلی69 به سرنگار شهادت حضرت زینب کبری ام المصائب تسلیت پاسخ داد.
"
نقل قول:
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() 5 ساعت پيش
Freedom1 به سرنگار ترامپ برجام را پاره کرد! پاسخ داد.
" قائم مقام گفت: عقل حکم می کند، کسی که شش کرور دارد با کسی که ششصد کرور دارد درنیاویزد.
https://www.magiran.com/article/3182325 " 14 ساعت پيش
hosyn به سرنگار انکار شرک پاسخ داد.
"
نقل قول:
اگر دو آیه قبل این آیات سوره مبارکه زخرف را آورده بودید چنین برداشتی از اینجا نداشتید که «آیات محکمات از ام الکتاب است نه خود محکمات ام الکتاب باشند»، به طور خلاصه عرض میکنم که چرا فکر نکردید که شاید ضمیر «إنه» به «حم» برگردد؟ یعنی «حم» در بین سایر اعضای «أمّ الکتاب» که حروف مقطعه هستند نزد ما جایگاهی رفیع دارد. به کسره زیر «والکتابِ المبینِ» نگاه کنید، این قسم است، برای چه؟ برای اینکه «حم» را توصیف بفرماید. و الله العالم " 21 ساعت پيش
عبدالعلی69 به سرنگار *** 10 رجب میلاد با سعادت حضرت جواد الائمه وحضرت علی اصغر علیهم صلوات الله تهنیت *** پاسخ داد.
"
علی بن جعفر علیهما سلام الله ریش خود را به خاک پای مبارک امام جواد علیه السلام می مالید "و کان علی بن جعفر ![]() علی بن جعفر بسیار با فضیلت و به شدت اهل ورع بود ... و او هر گاه حضرت آقا امام جواد علیه السلام را همراه با بچه ها می دید از میان مسجد و از بین جماعت شیعه بلند می شد و به طرف ایشان می رفت و صورت بر قدم های امام جواد علیه السلام می گذاشت ( و ينكب على أقدامه ) و محاسنش را با خاک پاهای مبارک آن حضرت مسح می کرد و می گفت: همانا خدا این طفل را شایسته امامت دانست و او را امام قرار داد و این محاسن را (کنایه از خودش) لایق امامت ندانست؛ چون که جماعتی از شیعه به علی بن جعفر می گفتند تو امام هستی پس ادعای امامت کن؛ ولی آن بزرگوار سخن آنها را رد می کرد و نمی پذیرفت. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج48، ص: 301 يك روز پيش
عبدالعلی69 به سرنگار 13رجب المرجب تولد با سعادت وظهور یگانه جلوه ذات اقدس احدی برصاحب ووارث جلوه مبارک ** پاسخ داد.
"
المقنعة ؛ ؛ ص461 "5 باب نسب أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع و تاريخ مولده و وفاته و موضع قبره و «1» أمير المؤمنين علي بن أبي طالب بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف وصي «2» رسول الله ص و خليفته «3» الإمام العادل و السيد المرشد و الصديق الأكبر «4» سيد الوصيين كنيته «5» أبو الحسن. ولد بمكة «6» في البيت الحرام يوم الجمعة لثلاث عشرة ليلة خلت من رجب بعد عام الفيل بثلاثين سنة. و قبض ع قتيلا بالكوفة ليلة الجمعة لتسع ليال بقين من شهر رمضان سنة أربعين من الهجرة و له يومئذ ثلاث و ستون سنة. و أمه فاطمة بنت أسد بن هاشم بن عبد مناف و هو أول هاشمي في الإسلام «7» من هاشميين. و قبره بالغري من نجف الكوفة «8». ______________________________ (1) في ألف: «و أمّا نسبه فهو أمير المؤمنين ...» و ليس «و» في (ج). (2) في ألف: «و هو وصيّ ...». (3) في ألف: «و خليفته بلا فصل». (4) في ب إضافة: «و الهادي بعد المنذر». (5) في ألف: «و كنيته». (6) في ألف: «شرّفها اللّه». (7) في ب: «ولد في الإسلام». (8) في د، ه، و: «... الكوفة عليه السّلام». مفيد، محمد بن محمد، المقنعة، 1جلد، كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد - رحمة الله عليه - قم، چاپ: اول، 1413 ق. وارشادج1ص5و...................... يك روز پيش
عبدالعلی69 به سرنگار 13رجب المرجب تولد با سعادت وظهور یگانه جلوه ذات اقدس احدی برصاحب ووارث جلوه مبارک ** پاسخ داد.
"
الأمالي( للصدوق) ؛ النص ؛ ص132 "9- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ قَالَ قَالَ يَزِيدُ بْنُ قَعْنَبٍ كُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ فَرِيقٍ مِنْ عَبْدِ الْعُزَّى بِإِزَاءِ بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِهِ لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ وَ قَدْ أَخَذَهَا الطَّلْقُ فَقَالَتْ رَبِّ إِنِّي مُؤْمِنَةٌ بِكَ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِكَ مِنْ رُسُلٍ وَ كُتُبٍ وَ إِنِّي مُصَدِّقَةٌ بِكَلَامِ جَدِّي إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ ع وَ أَنَّهُ بَنَى الْبَيْتَ الْعَتِيقَ فَبِحَقِّ الَّذِي بَنَى هَذَا الْبَيْتَ- وَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذِي فِي بَطْنِي لَمَّا يَسَّرْتَ عَلَيَّ وِلَادَتِي قَالَ يَزِيدُ بْنُ قَعْنَبٍ فَرَأَيْنَا الْبَيْتَ وَ قَدِ انْفَتَحَ عَنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِيهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا وَ الْتَزَقَ الْحَائِطُ فَرُمْنَا أَنْ يَنْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ الْبَابِ فَلَمْ يَنْفَتِحْ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِكَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ خَرَجَتْ بَعْدَ الرَّابِعِ وَ بِيَدِهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع ثُمَ الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 133 قَالَتْ إِنِّي فُضِّلْتُ عَلَى مَنْ تَقَدَّمَنِي مِنَ النِّسَاءِ لِأَنَّ آسِيَةَ بِنْتَ مُزَاحِمٍ عَبَدَتِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً فِي مَوْضِعٍ لَا يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ اللَّهُ فِيهِ إِلَّا اضْطِرَاراً وَ أَنَّ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْيَابِسَةَ بِيَدِهَا حَتَّى أَكَلَتْ مِنْهَا رُطَباً جَنِيًّا وَ أَنِّي دَخَلْتُ بَيْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ فَأَكَلْتُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ أَوْرَاقِهَا فَلَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أَخْرُجَ هَتَفَ بِي هَاتِفٌ يَا فَاطِمَةُ سَمِّيهِ عَلِيّاً فَهُوَ عَلِيٌّ وَ اللَّهُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَى يَقُولُ إِنِّي شَقَقْتُ اسْمَهُ مِنِ اسْمِي وَ أَدَّبْتُهُ بِأَدَبِي وَ وَقَفْتُهُ عَلَى غَامِضِ عِلْمِي وَ هُوَ الَّذِي يَكْسِرُ الْأَصْنَامَ فِي بَيْتِي وَ هُوَ الَّذِي يُؤَذِّنُ فَوْقَ ظَهْرِ بَيْتِي وَ يُقَدِّسُنِي وَ يُمَجِّدُنِي فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ أَطَاعَهُ وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُ وَ عَصَاهُ. و صلى الله على نبينا محمد و آله الطيبين الطاهرين المجلس الثامن و العشرون ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي (للصدوق)، 1جلد، كتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش. الأمالي (للصدوق) / ترجمه كمرهاى ؛ متن ؛ ص132 ومعانی الاخبار ص62وعلل الشرایع ج1ص136 (1) 9- يزيد بن قعنب گويد من با عباس بن عبد المطلب و جمعى از عبد العزى برابر خانه كعبه نشسته بوديم كه فاطمه بنت اسد مادر امير المؤمنين ![]() الأمالي (للصدوق) / ترجمه كمرهاى، متن، ص: 133 چهار روز بيرون آمد و امير المؤمنين را در دست داشت و سپس گفت من بر همه زنان گذشته فضيلت دارم زيرا آسيه بنت مزاحم خدا را بنهانى پرستيد در آنجا كه خوب نبود پرستش خدا جز از روى ناچارى و مريم دختر عمران نخل خشك را بدست خود جنبانيد تا از آن خرماى تازه چيد و خورد و من در خانه محترم خدا وارد شدم و از ميوه بهشت و بار و برگش خوردم و چون خواستم بيرون آيم يك هاتفى آواز داد اى فاطمه نامش را على بگذار كه او على است و خداى اعلى ميفرمايد من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تاديبش نمودم و غامض علم خود را باو آموختم و اوست كه بتها را در خانه من ميشكند و او است كه در بام خانهام اذان ميگويد و مرا تقديس و تمجيد ميكند خوشا بر كسى كه او را دوست دارد و فرمان بردار و بدا بر كسى كه او را دشمن دارد و نافرمانى كند و صلى اللَّه على نبينا محمد و آله الطيبين الطاهرين. مجلس بيست و هشتمابن بابويه، محمد بن على - كمره اى، محمد باقر، الأمالي (للصدوق) / ترجمه كمرهاى، 1جلد، كتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش. يك روز پيش
عبدالعلی69 به سرنگار 13رجب المرجب تولد با سعادت وظهور یگانه جلوه ذات اقدس احدی برصاحب ووارث جلوه مبارک ** پاسخ داد.
"
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج35 ؛ ص35 "37- ما، «5» الأمالي للشيخ الطوسي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ ______________________________ (5) من هنا إلى آخر الباب لا يوجد في (ت) و الظاهر أن المصنّف قده قد كتب نسخة من هذا المجلد و أخرجها إلى البياض ثمّ ظفر بعد ذلك على روايات أخر تناسب الأبواب فأدخلها فيها كما في هذا الباب* أقول: و لذا ترى أن الروايتين الآتيتين انما تناسبان صدر الباب و قد أوردتا في ذيله، ثمّ اللازم ادخالهما قبل الحوالة: «أقول: أوردت إلخ» و قد أدخلتا بعدها (ب). بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 36 عَمْرِو بْنِ الْحَسَنِ «1» الْقَاضِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي حَبِيبَةَ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ عَنِ الزُّهْرِيِّ عَنْ عَائِشَةَ قَالَ ابْنُ شَاذَانَ وَ حَدَّثَنِي سَهْلُ «2» بْنُ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الرَّبِيعِيِّ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي دَاوُدَ عَنْ شُعْبَةَ عَنْ قَتَادَةَ عَنْ أَنَسٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ قَالَ ابْنُ شَاذَانَ وَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَلِيٍّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: كَانَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ يَزِيدُ بْنُ قَعْنَبٍ جَالِسَيْنِ مَا بَيْنَ فَرِيقِ بَنِي هَاشِمٍ إِلَى فَرِيقِ عَبْدِ الْعُزَّى بِإِزَاءِ بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ إِذْ أَتَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدِ بْنِ هَاشِمٍ أُمُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ تِسْعَةَ «3» أَشْهُرٍ وَ كَانَ يَوْمَ التَّمَامِ قَالَ فَوَقَفَتْ بِإِزَاءِ الْبَيْتِ الْحَرَامِ وَ قَدْ أَخَذَهَا الطَّلْقُ فَرَمَتْ بِطَرْفِهَا نَحْوَ السَّمَاءِ وَ قَالَتْ أَيْ رَبِّ إِنِّي مُؤْمِنَةٌ بِكَ وَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِكَ الرَّسُولُ وَ بِكُلِّ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِكَ وَ بِكُلِّ كِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ وَ إِنِّي مُصَدِّقَةٌ بِكَلَامِ جَدِّي إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ وَ إِنَّهُ بَنَى بَيْتَكَ الْعَتِيقَ فَأَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الْبَيْتِ وَ مَنْ بَنَاهُ وَ بِهَذَا الْمَوْلُودِ الَّذِي فِي أَحْشَائِي الَّذِي يُكَلِّمُنِي وَ يُؤْنِسُنِي بِحَدِيثِهِ وَ أَنَا مُوقِنَةٌ أَنَّهُ إِحْدَى آيَاتِكَ وَ دَلَائِلِكَ لَمَّا يَسَّرْتَ عَلَيَّ وِلَادَتِي قَالَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ يَزِيدُ بْنُ قَعْنَبٍ فَلَمَّا تَكَلَّمَتْ «4» فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ وَ دَعَتْ بِهَذَا الدُّعَاءِ رَأَيْنَا الْبَيْتَ قَدِ انْفَتَحَ مِنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِيهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا «5» ثُمَّ عَادَتِ الْفَتْحَةُ وَ الْتَزَقَتْ بِإِذْنِ اللَّهِ فَرُمْنَا «6» أَنْ نَفْتَحَ الْبَابَ لِتَصِلَ «7» إِلَيْهَا بَعْضُ نِسَائِنَا فَلَمْ يَنْفَتِحِ الْبَابُ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِكَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ بَقِيَتْ فَاطِمَةُ فِي الْبَيْتِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ قَالَ وَ أَهْلُ مَكَّةَ يَتَحَدَّثُونَ بِذَلِكَ فِي أَفْوَاهِ السِّكَكِ وَ تَتَحَدَّثُ ______________________________ (1) في المصدر. عمر بن الحسن. (2) في (ك): «سهيل» و هو مصحف. (3) في المصدر: لتسعة. (4) في المصدر: لما تكلمت. (5) في المصدر: و غابت من ابصارنا. و هو مصحف. (6) أي أردنا و قصدنا. (7) في المصدر: ليصل. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 37 الْمُخَدَّرَاتُ فِي خُدُورِهِنَّ قَالَ فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ انْفَتَحَ الْبَيْتُ مِنَ الْمَوْضِعِ الَّذِي كَانَتْ دَخَلَتْ فِيهِ فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ وَ عَلِيٌّ ع عَلَى يَدَيْهَا ثُمَّ قَالَتْ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَنِي مِنْ خَلْقِهِ وَ فَضَّلَنِي عَلَى الْمُخْتَارَاتِ مِمَّنْ كُنَّ قَبْلِي «1» وَ قَدِ اخْتَارَ اللَّهُ آسِيَةَ بِنْتَ مُزَاحِمٍ وَ إِنَّهَا «2» عَبَدَتِ اللَّهَ سِرّاً فِي مَوْضِعٍ لَا يَجِبُ «3» أَنْ يُعْبَدَ اللَّهُ فِيهَا إِلَّا اضْطِرَاراً وَ إِنَّ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ اخْتَارَهَا اللَّهُ حَيْثُ يَسَّرَ عَلَيْهَا وِلَادَةَ عِيسَى فَهَزَّتِ الْجِذْعَ الْيَابِسَ مِنَ النَّخْلَةِ فِي فَلَاةٍ مِنَ الْأَرْضِ حَتَّى تُسَاقِطَ عَلَيْهَا رُطَباً جَنِيًّا وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى اخْتَارَنِي وَ فَضَّلَنِي عَلَيْهِمَا وَ عَلَى كُلِّ مَنْ مَضَى قَبْلِي مِنْ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ لِأَنِّي وَلَدْتُ فِي بَيْتِهِ الْعَتِيقِ وَ بَقِيتُ فِيهِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ آكُلُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ أرواقها «4» [أَرْزَاقِهَا] فَلَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أَخْرُجَ وَ وَلَدِي عَلَى يَدَيَّ هَتَفَ بِي هَاتِفٌ وَ قَالَ يَا فَاطِمَةُ سَمِّيهِ عَلِيّاً فَأَنَا الْعَلِيُّ الْأَعْلَى وَ إِنِّي خَلَقْتُهُ مِنْ قُدْرَتِي وَ عِزِّ جَلَالِي «5» وَ قِسْطِ عَدْلِي وَ اشْتَقَقْتُ اسْمَهُ مِنِ اسْمِي وَ أَدَّبْتُهُ بِأَدَبِي وَ فَوَّضْتُ إِلَيْهِ أَمْرِي وَ وَقْفْتُهُ عَلَى غَامِضِ عِلْمِي وَ وُلِدَ فِي بَيْتِي وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ يُؤَذِّنُ فَوْقَ بَيْتِي وَ يَكْسِرُ الْأَصْنَامَ وَ يَرْمِيهَا عَلَى وَجْهِهَا وَ يُعَظِّمُنِي وَ يُمَجِّدُنِي وَ يُهَلِّلُنِي وَ هُوَ الْإِمَامُ بَعْدَ حَبِيبِي وَ نَبِيِّي وَ خِيَرَتِي مِنْ خَلْقِي مُحَمَّدٍ رَسُولِي وَ وَصِيُّهُ فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ نَصَرَهُ وَ الْوَيْلُ لِمَنْ عَصَاهُ وَ خَذَلَهُ وَ جَحَدَ حَقَّهُ قَالَ فَلَمَّا رَآهُ أَبُو طَالِبٍ سُرَّ وَ قَالَ عَلِيٌّ ع السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَهْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ثُمَّ قَالَ دَخَلَ «6» رَسُولُ اللَّهِ ص فَلَمَّا دَخَلَ اهْتَزَّ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ ضَحِكَ فِي وَجْهِهِ وَ قَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ قَالَ ثُمَّ تَنَحْنَحَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ قَالَ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ- الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ إِلَى آخِرِ الْآيَاتِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَدْ أَفْلَحُوا بِكَ وَ قَرَأَ تَمَامَ الْآيَاتِ إِلَى قَوْلِهِ أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ ______________________________ (1) في المصدر: ممن مضى قبلى. (2) في المصدر: فانها. (3) في المصدر: و في (ح): لا يحب و قد مضى نظيره في ص: 9. (4) في (ك) و اوراقها و هو مصحف و قد مضى في ص: 9. (5) في المصدر: و عزة جلالى. (6) في المصدر: قال: ثم دخل. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 38 الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْتَ وَ اللَّهِ أَمِيرُهُمْ- أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ تَمِيرُهُمْ مِنْ عُلُومِهِمْ «1» فَيَمْتَارُونَ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ دَلِيلُهُمُ وَ بِكَ يَهْتَدُونَ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِفَاطِمَةَ اذْهَبِي إِلَى عَمِّهِ حَمْزَةَ فَبَشِّرِيهِ بِهِ فَقَالَتْ وَ إِذَا خَرَجْتُ «2» أَنَا فَمَنْ يُرَوِّيِهِ قَالَ أَنَا أُرَوِّيهِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ أَنْتَ تُرَوِّيهِ قَالَ نَعَمْ فَوَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِسَانَهُ فِي فِيهِ- فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَالَ فَسُمِّيَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ فَلَمَّا أَنْ رَجَعَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ رَأَتْ نُوراً قَدِ ارْتَفَعَ مِنْ عَلِيٍّ إِلَى أَعْنَانِ السَّمَاءِ قَالَ ثُمَّ شَدَّتْهُ وَ قَمَّطَتْهُ بِقِمَاطٍ فَبَتَرَ الْقِمَاطَ «3» قَالَ فَأَخَذَتْ فَاطِمَةُ قِمَاطاً جَيِّداً فَشَدَّتْهُ بِهِ فَبَتَرَ الْقِمَاطَ ثُمَّ جَعَلَتْهُ فِي قِمَاطَيْنِ فَبَتَرَهُمَا فَجَعَلَتْهُ ثَلَاثَةً فَبَتَرَهَا فَجَعَلَتْهُ «4» أَرْبَعَةَ أَقْمِطَةٍ مِنْ رَقِ «5» مِصْرَ لِصَلَابَتِهِ فَبَتَرَهَا فَجَعَلَتْهُ خَمْسَةَ أَقْمِطَةِ دِيبَاجٍ لِصَلَابَتِهِ فَبَتَرَهَا كُلَّهَا فَجَعَلَتْهُ سِتَّةً مِنْ دِيبَاجٍ وَ وَاحِداً مِنَ الْأَدَمِ فَتَمَطَّى فِيهَا فَقَطَعَهَا كُلَّهَا بِإِذْنِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ بَعْدَ ذَلِكَ يَا أُمَّهْ- لَا تَشُدِّي يَدَيَّ فَإِنِّي أَحْتَاجُ أَنْ أُبَصْبِصَ «6» لِرَبِّي بِإِصْبَعَيَّ قَالَ فَقَالَ أَبُو طَالِبٍ عِنْدَ ذَلِكَ إِنَّهُ سَيَكُونُ لَهُ شَأْنٌ وَ نَبَأٌ قَالَ «7» فَلَمَّا كَانَ مِنْ غَدٍ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ عَلَى فَاطِمَةَ فَلَمَّا بَصُرَ عَلِيٌّ بِرَسُولِ اللَّهِ ص سَلَّمَ عَلَيْهِ وَ ضَحِكَ فِي وَجْهِهِ وَ أَشَارَ إِلَيْهِ أَنْ خُذْنِي إِلَيْكَ وَ اسْقِنِي بِمَا سَقَيْتَنِي بِالْأَمْسِ قَالَ فَأَخَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَتْ فَاطِمَةُ عَرَفَهُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ قَالَ فَلِكَلَامِ فَاطِمَةَ سُمِّيَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ عَرَفَةَ يَعْنِي «8» أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَرَفَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ وَ كَانَ الْعَاشِرَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ أَذَّنَ أَبُو طَالِبٍ فِي النَّاسِ أَذَاناً جَامِعاً وَ قَالَ هَلُمُّوا إِلَى وَلِيمَةِ ابْنِي عَلِيٍّ قَالَ وَ نَحَرَ ______________________________ (1) كذا في نسخ الكتاب، و في المصدر: تميرهم من علومك. (2) في (م) و (ح): إذا خرجت. و في المصدر: فاذا خرجت. (3) أي قطعه و القماط: خرقة عريضة تلف على الصبى و يشد به يداه و رجلاه. (4) في المصدر: فجعلت. (5) الرق- بفتح الراء- جلد رقيق يكتب فيه. (6) في المصدر: الى أن أبصبص. (7) ليست في المصدر كلمة «قال». (8) في المصدر: تعنى. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 39 ثَلَاثَمِائَةٍ مِنَ الْإِبِلِ وَ أَلْفَ رَأْسٍ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ وَ اتَّخَذَ وَلِيمَةً عَظِيمَةً وَ قَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ أَلَا مَنْ أَرَادَ مِنْ طَعَامِ عَلِيٍّ وَلَدِي فَهَلُمُّوا وَ طُوفُوا بِالْبَيْتِ سَبْعاً سَبْعاً «1» وَ ادْخُلُوا وَ سَلِّمُوا عَلَى وَلَدِي عَلِيٍّ فَإِنَّ اللَّهَ شَرَّفَهُ وَ لِفِعْلِ أَبِي طَالِبٍ شُرِّفَ يَوْمُ النَّحْرِ «2». بيان: لا يخفى مخالفة هذا الخبر لما مر من التواريخ و يمكن حمله على النسيء «3» الذي كانت قريش ابتدعوه في الجاهلية بأن يكون ولادته ع في رجب أو شعبان و هم أوقعوا الحج في تلك السنة في أحدهما و بشعبان أوفق و الله يعلم «4».______________________________ (1) كذا في نسخ الكتاب، و في المصدر: و طوفوا بالبيت سبعا. (2) أمالي ابن الشيخ. 80- 82. (3) قال اللّه سبحانه: «إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ» الآية؛ سورة التوبة 38 و قد اختلف المفسرون في معنى النسىء، قال مجاهد: كان المشركون يحجون في شهر عامين، فحجوا في ذى الحجة عامين، ثمّ حجوا في المحرم عامين، ثمّ حجوا في صفر عامين و كذلك في الشهور حتّى وافقت الحجة التي قبل حجة الوداع في ذى القعدة، ثمّ حج النبيّ صلّى اللّه عليه و آله في العام القابل حجة الوداع فوافقت في ذى الحجة؛ الى آخر ما ذكره و قال أبو ريحان البيرونى في الآثار الباقية ما حاصله: إن السنة القمرية تتقدم على الشمسية عشرة أيّام تقريبا في كل عام، فإذا مضى ثلاثة اعوام صار المتأخر بمقدار شهر، و كانوا يزيدون على السنة الثالثة شهرا و يجعلون اول السنة الرابعة من صفر و يسمونه محرما، فكان يقع حجهم في تلك السنة في محرم ثمّ بعد سنتين في صفر و هكذا. و ذكر النيشابورى في تفسيره ما يقرب من ذلك. اذا عرفت هذا فيمكن توجيه الخبر على ما ذكره المصنّف قدّس سرّه الشريف، بأن يكون ولادته عليه السلام في رجب و المشركون أيضا أوقعوا الحجّ في تلك السنة فيه لاجل النسىء، فصار ولادته عليه السلام في أيّام الحجّ الذي ابتدعوه لا في ذى الحجة واقعا. و اما كونه بشعبان اوفق فلعله لاجل الرواية التي رواها صفوان الجمال عن أبي عبد اللّه عليه السلام و قد ذكرها المصنّف راجع رقم 7 من الباب ص 7. (4) أقول: الحق الواقع في معنى النسىء كما أشار إليه النبيّ صلّى اللّه عليه و آله في خطبته عام حجة الوداع و شرحه المنجم الكبير أبو ريحان: أن قريشا كانوا يكبسون في كل ثلاثة اعوام شهرا لئلا يتقدم موسم الحجّ عن فصل معين قد راموه لصلاح تجاراتهم فح يصير العام الثالث عند الكبيسة ثلاثة عشر شهرا فيسمون المحرم ذى الحجة (ثانية) و يبتدءون بما بعده من الصفر فيعدون: محرم، صفر إلخ. فمن ذلك النسىء ضل حسبان الشهور و عرفانها بحيث لا يدرى متى رجب الواقعى و متى الربيع الواقعى حتّى أظهر ذلك النبيّ صلّى اللّه عليه و آله عند تمام الدور (33 عاما) و قال في خطبته عام حجة الوداع: الآن استدار الزمان كهيئته يوم خلق السماوات و الأرض، السنة اثنا عشر شهرا منها أربعة حرم إلخ فنص على ان الأشهر قد وقعت في محالها الواقعية و ان السنة اثنا عشر شهرا و لا يصير ثلاثة عشر شهرا ابدا. و المورخون انما كتبوا و حفظوا ولادة عليّ عليه السلام في الثالث عشر من رجبهم لا رجب الواقعى. و هو انما يوافق شعبان و ذلك لانه عليه السلام كان قد دخل عام حجة الوداع في السنة الرابعة و الثلثين فإذا رجعنا الى عام ولادته و حاسبنا لكل ثلاثة اعوام كيسة واحدة يكون تولده عليه السلام في ثالث عشر رجب من العام الثاني الذي اوقعوا الحجّ في المحرم فيكون ذيحجتهم في المحرم الواقعى و رجبهم في شعبان الواقعى فما بين شعبان هذا و شعبان حجة الوداع اثنان و ثلثون عاما أضف الى ذلك شهور الكبيسة و هي اثنا عشر شهرا: عاما واحدا فيكون عمره ثلاثة و ثلثين عاما الى شعبان عام حجة الوداع و حينئذ يجب القول بكون ولادته عليه السلام سابع شعبان كما في رواية الصفوان ص 7 و اما اختلاف المتون في تلك الاخبار فلا يخفى على الباحث الخبير أن جيلا من العلماء و الرواة لما رأوا فيما مضى من الزمان اقبال الناس الى القصص و الاساطير صنفوا في تاريخ النبيّ و الأئمّة عليهم السلام و غير ذلك كتبا على مذهب القصاصين من الحكماء فكانوا ياتون الى حديث صحيح في قصة ساذجة لا تزيد على خمسة أبيات فيجعلونها أكثر من خمسين بيتا. فترى واحدهم يصور قصة ولادة الرسول و زواجه بخديجة (كأبى الحسن البكرى في كتاب الأنوار) فيصورها بما يقدر عليه من الفصاحة و البلاغة و ايراد الشعر و القافية و يزينه و يزيد عليه ما يلهم إليه قوة الخيال و الذوق الشريف الادبى من الصور العجيبة التي يناسب عبقريته صلّى اللّه عليه و آله. و من ذلك قصص ولادة عليّ عليه السلام كما اثبتها المصنّف قده من الروايات فترى أحدهم بجعل رسول اللّه «قابلة» لولادته و الآخر يجعل ولادته في ذى الحجة ليخترع وجها لطيفا في تسمية «يوم التروية و يوم عرفة و يوم النحر» و آخر يأتي بقصة مثرم بن رغيب بن الشيقنام؟!! و آخر يخترع له عليه السلام اسامى عجيبة عند كل فريق. فهذا و امثاله من تزيينات القصاصين و انما صوروها و صنفوها لغرض خالص ونية صالحة فلهم الاجر و مكتبهم هذا هو المكتب الذي تبعه علماء الغرب و ادبائهم في عصرنا هذا لجلب العامّة الى الحقائق التاريخية و سموه «رومانتيسم» و حقيق بذلك (ب). . بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 40 يك روز پيش
عبدالعلی69 به سرنگار انکار شرک پاسخ داد.
"
نقل قول:
يك روز پيش
عبدالعلی69 به سرنگار انکار شرک پاسخ داد.
"
نقل قول:
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() يك روز پيش
کنجکاو1 به سرنگار انکار شرک پاسخ داد.
"
نقل قول:
يك روز پيش
کنجکاو1 به سرنگار انکار شرک پاسخ داد.
"
نقل قول:
يك روز پيش
کنجکاو1 به سرنگار انکار شرک پاسخ داد.
"
نقل قول:
حروف مقطعه قرآن را چه معنی کرده اند ؟ سبع مثانی یعنی چه ؟که این همه مفسرین سردرگم نباشند و با شک نگویند منظور سوره حمد است . " يك روز پيش
کنجکاو1 به سرنگار انکار شرک پاسخ داد.
"
نقل قول:
مترجمین گفته اند النجم الثاقب: خرمشاهی: ستاره درخشان است همه می دانند که ستاره درخشان است این چیزی نیست که کسی نداند . الثاقب درعربی به چه معناست از عرب زبانها بپرس به چه معناست ؟ بگو منظور از الطارق چیست ؟ مگر نمی گویی خداوند متعال کسایی را معرفی کردند که نزد آنها برویم آنها در باره الطارق چه می گویند نقل قول:
نقل قول:
آیا آیه 4 سوره زخرف نمی گوید قرآن در ام الکتاب است ؟ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۳﴾ ما آن را قرآنى عربى قرار داديم باشد كه بينديشيد (۳) وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿۴﴾ و همانا كه آن در كتاب اصلى [=لوح محفوظ] به نزد ما سخت والا و پر حكمت است (۴) نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
يك روز پيش
کنجکاو1 نشان کنار گفتگوی خود را تغییر داد.
يك روز پيش |