اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم والعن من عاداهم
یا علی
یا علی

وفات أمّ المؤمنین حضرت خدیجة کبری سلام الله علیها تسلیت باد.

یا صاحب الزمان آجرک الله فی مصیبة جدّتک خديجةَ الکبری سلام الله علیها .
روزی پيامبر مکرّم إسلام صلّی الله عليه و آله جناب أمّ المؤمنین حضرت خديجة کبری سلام الله عليها را خواست و در كنار خود نشانيد و فرمود ، اين جبرئيل است و می‌گويد برای اسلام شروطی است كه عبارتند از ،
إقرار به يگانگی خداوند متعال ،
إقرار به رسالت رسولان ،
إقرار به معاد و أصول اين شريعت و أحكام آن ،
إطاعت از أولی الامر و ائمة طاهرين يكی بعد از ديگری ،
و برائت از دشمنان ايشان.
خاتون دو سرا سلام الله عليها به همه آنها إقرار نمود و ائمه طاهرين خصوصا أميرالمؤمنين عليه السّلام را تصديق نمود.
پيامبر صلّی الله عليه و آله فرمود هو مَوْلاكِ و مَوْلی المُؤْمنين و إمامُهم بعدی ، يعنی علیّ بعد از من مولای تو و مولای مؤمنان و إمام ايشان است. آنگاه از خديجة کبری سلام الله عليها در قبول ولايت أمير المؤمنين عليه السّلام عهد مؤكّد گرفت.
سپس رسول خدا صلّی الله عليه و آله يك يك از أصول و فروع دين حتّی آداب وضو و نماز و روزه و حجّ و جهاد و صله رحم و واجبات و محرّمات را بيان فرمود.
سپس پيامبر صلّی الله عليه و آله دست خود را بالای دست أمير المؤمنين عليه السلام نهاد و خديجة سلام الله عليها دست خود را بالای دست رسول خدا صلّی الله عليه و آله گذاشت و به اين ترتيب با أمير المؤمنين عليه السّلام بيعت نمود.



حضرت صادق علیه السّلام فرمودند ؛

إنَّ الكَبائِرَ سَبعٌ فينا اُنزِلَتْ وَ مِنّا اسْتُحِلَّتْ ،....، وَ عُقوقُ الوالِدَينِ ، .... وَ أمّا عُقوقُ الوالِدَينِ فَقَد أنزَلَ اللهُ ذلكَ فی كِتابِهِ فَقالَ النَّبِىُّ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم وَ أزواجُهُ اُمَّهاتُهُم ، فَعَقّوا رَسولَ اللهِ فی ذُرِّيَّتِهِ ، وَ عَقّوا اُمَّهُم خَديجَةَ فی ذُرِّيَّتِها.

گناهان کبیرة هفت تاست ، و دستور آنھا در مورد ما أهل بیت نازل شده است ،
و مردم همه آنھا را نسبت به ما حلال شمردند. یکی از گناهان کبیرة ، نافرمانی از والدین است ، خداوند در قرآن فرموده است پیامبر نسبت به مؤمنین از خودشان سزاوارتر است ، و همسرانش مادران آنھا هستند. امّا آنھا رسول خدا صلّی الله علیه و آله را درباره اولادش آزار داده و نافرمانی کردند ، و مادرشان خدیجة را نیز در مورد فرزندانش آزار داده و نافرمانی کردند و عاقّ شدند.

علل الشرایع ۲ / ۴۷۴ .

عَنْ أَسْمَاء بِنْتِ عُمَیْسٍ ، أنّها قالَتْ حَضَرَتْ وَفَاةُ خَدِیجَةَ سلام الله علیها ، فَبَكَتْ. فَقُلْتُ أَ تَبْكِینَ وَ أَنْتِ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ أَنْتِ زَوْجَةُ النَّبِیِّ صلّی الله علیه وآله مُبَشَّرَةٌ عَلَى لِسَانِهِ بِالْجَنَّةِ؟ فَقَالَتْ مَا لِهَذَا بَكَیْتُ وَ لَكِنَّ الْمَرْأَةَ لَیْلَةَ زِفَافِهَا لَابُدَّ لَهَا مِن امْرَأَةٍ تُفْضِی إِلَیْهَا بِسِرِّهَا وَ تَسْتَعِینُ بِهَا عَلَى حَوَائِجِهَا ، وَ فَاطِمَةُ حَدِیثَةُ عَهْدٍ بِصبا وَ أَخَافُ أَنْ لَا یَكُونَ لَهَا مَنْ یَتَوَلَّى أَمْرَهَا حِینَئِذٍ. فَقُلْتُ یَا سَیِّدَتِی لَكِ عَلَیَّ عَهْدُ اللهِ إِنْ بَقِیتُ إِلَى ذَلِكِ الْوَقْتِ أَنْ أَقُومَ مَقَامَكِ فِی هَذَا الْأَمْرِ. فَلَمَّا كَانَتْ تِلْكَ اللَّیْلَةُ وَ جَاءَ النَّبِیُّ صلّی الله علیه وآله أَمَرَ النِّسَاءَ فَخَرَجْنَ وَ بَقِیتُ ، فَلَمَّا أَرَادَ الْخُرُوجَ رَأَى سَوَادِی ، فَقَالَ مَنْ أَنْتِ؟ فَقُلْتُ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ. فَقَالَ أَ لَمْ آمُرْكِ أَنْ تَخْرُجِی؟ فَقُلْتُ بَلَى یَا رَسُولَ اللهِ ، فِدَاكَ أَبِی وَ أُمِّی وَ مَا قَصدتُ خِلَافَكَ وَ لَكِنِّی أَعْطَیْتُ خَدِیجَةَ عَهْداً وَ حَدَّثْتُهُ ، فَبَكَى فَقَالَ بِاللهِ لِهَذَا وَقَفْتِ؟ فَقُلْتُ نَعَمْ وَ اللهِ ، فَدَعَا لِی‏.

اسماء بنت عمیس میگوید ؛
هنگامى كه نزدیک وفات خدیجه شد گریه مینمود ، به او گفتم تو سرور زنان دو عالم هستى و گریه می‏كنى؟ تو همسر رسول خدا صلّی الله علیه وآله هستى كه پیامبر با زبان خودش به تو وعده بهشت داده است ولى گریه می‏كنى؟ فرمود گریه من برای مردن نیست ، گریه ام برای آنست که هر دخترى در شب زفافش نیاز به زنى دارد كه محرم و همراز او باشد و نیازهایش را برآورده كند و میترسم دخترم فاطمه كسى را نداشته باشد. من به بانویم خدیجه اطمینان دادم و عرض کردم اى خاتونِ من ، بر ذمّه من این عهد باشد كه اگر تا آن زمان زنده بودم ، آنچه را كه یك مادر براى دخترش انجام میدهد انجام دهم.
در شب زفاف زهراء مرضیه هنگامى كه رسول خدا به زنان دستور داد تا از منزل فاطمه خارج شوند من ماندم. رسول خدا فرمود تو كیستى؟ گفتم اسماء. فرمود مگر نگفته بودم كه از منزل فاطمه خارج شوید؟
گفتم پدر و مادرم به فدایت ، فرمودی ، و من نیز قصد تخلّف از فرمان شما را نداشتم ، ولى با همسرتان خدیجه عهد و پیمان کردم که نزد فاطمه بمانم . وقتى پیامبر داستان عهد و پیمان مرا با خدیجه شنید ، گریست و براى من دعا كرد.

بحارالأنوار ۴۳ / ۱۳۸ .

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم والعن من عاداهم
یا علی
یا علی

وفات أمّ المؤمنین حضرت خدیجة کبری سلام الله علیها تسلیت باد.

یا صاحب الزمان آجرک الله فی مصیبة جدّتک خديجةَ الکبری سلام الله علیها .
روزی پيامبر مکرّم إسلام صلّی الله عليه و آله جناب أمّ المؤمنین حضرت خديجة کبری سلام الله عليها را خواست و در كنار خود نشانيد و فرمود ، اين جبرئيل است و می‌گويد برای اسلام شروطی است كه عبارتند از ،
إقرار به يگانگی خداوند متعال ،
إقرار به رسالت رسولان ،
إقرار به معاد و أصول اين شريعت و أحكام آن ،
إطاعت از أولی الامر و ائمة طاهرين يكی بعد از ديگری ،
و برائت از دشمنان ايشان.
خاتون دو سرا سلام الله عليها به همه آنها إقرار نمود و ائمه طاهرين خصوصا أميرالمؤمنين عليه السّلام را تصديق نمود.
پيامبر صلّی الله عليه و آله فرمود هو مَوْلاكِ و مَوْلی المُؤْمنين و إمامُهم بعدی ، يعنی علیّ بعد از من مولای تو و مولای مؤمنان و إمام ايشان است. آنگاه از خديجة کبری سلام الله عليها در قبول ولايت أمير المؤمنين عليه السّلام عهد مؤكّد گرفت.
سپس رسول خدا صلّی الله عليه و آله يك يك از أصول و فروع دين حتّی آداب وضو و نماز و روزه و حجّ و جهاد و صله رحم و واجبات و محرّمات را بيان فرمود.
سپس پيامبر صلّی الله عليه و آله دست خود را بالای دست أمير المؤمنين عليه السلام نهاد و خديجة سلام الله عليها دست خود را بالای دست رسول خدا صلّی الله عليه و آله گذاشت و به اين ترتيب با أمير المؤمنين عليه السّلام بيعت نمود.



حضرت صادق علیه السّلام فرمودند ؛

إنَّ الكَبائِرَ سَبعٌ فينا اُنزِلَتْ وَ مِنّا اسْتُحِلَّتْ ،....، وَ عُقوقُ الوالِدَينِ ، .... وَ أمّا عُقوقُ الوالِدَينِ فَقَد أنزَلَ اللهُ ذلكَ فی كِتابِهِ فَقالَ النَّبِىُّ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم وَ أزواجُهُ اُمَّهاتُهُم ، فَعَقّوا رَسولَ اللهِ فی ذُرِّيَّتِهِ ، وَ عَقّوا اُمَّهُم خَديجَةَ فی ذُرِّيَّتِها.

گناهان کبیرة هفت تاست ، و دستور آنھا در مورد ما أهل بیت نازل شده است ،
و مردم همه آنھا را نسبت به ما حلال شمردند. یکی از گناهان کبیرة ، نافرمانی از والدین است ، خداوند در قرآن فرموده است پیامبر نسبت به مؤمنین از خودشان سزاوارتر است ، و همسرانش مادران آنھا هستند. امّا آنھا رسول خدا صلّی الله علیه و آله را درباره اولادش آزار داده و نافرمانی کردند ، و مادرشان خدیجة را نیز در مورد فرزندانش آزار داده و نافرمانی کردند و عاقّ شدند.

علل الشرایع ۲ / ۴۷۴ .

عَنْ أَسْمَاء بِنْتِ عُمَیْسٍ ، أنّها قالَتْ حَضَرَتْ وَفَاةُ خَدِیجَةَ سلام الله علیها ، فَبَكَتْ. فَقُلْتُ أَ تَبْكِینَ وَ أَنْتِ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ أَنْتِ زَوْجَةُ النَّبِیِّ صلّی الله علیه وآله مُبَشَّرَةٌ عَلَى لِسَانِهِ بِالْجَنَّةِ؟ فَقَالَتْ مَا لِهَذَا بَكَیْتُ وَ لَكِنَّ الْمَرْأَةَ لَیْلَةَ زِفَافِهَا لَابُدَّ لَهَا مِن امْرَأَةٍ تُفْضِی إِلَیْهَا بِسِرِّهَا وَ تَسْتَعِینُ بِهَا عَلَى حَوَائِجِهَا ، وَ فَاطِمَةُ حَدِیثَةُ عَهْدٍ بِصبا وَ أَخَافُ أَنْ لَا یَكُونَ لَهَا مَنْ یَتَوَلَّى أَمْرَهَا حِینَئِذٍ. فَقُلْتُ یَا سَیِّدَتِی لَكِ عَلَیَّ عَهْدُ اللهِ إِنْ بَقِیتُ إِلَى ذَلِكِ الْوَقْتِ أَنْ أَقُومَ مَقَامَكِ فِی هَذَا الْأَمْرِ. فَلَمَّا كَانَتْ تِلْكَ اللَّیْلَةُ وَ جَاءَ النَّبِیُّ صلّی الله علیه وآله أَمَرَ النِّسَاءَ فَخَرَجْنَ وَ بَقِیتُ ، فَلَمَّا أَرَادَ الْخُرُوجَ رَأَى سَوَادِی ، فَقَالَ مَنْ أَنْتِ؟ فَقُلْتُ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ. فَقَالَ أَ لَمْ آمُرْكِ أَنْ تَخْرُجِی؟ فَقُلْتُ بَلَى یَا رَسُولَ اللهِ ، فِدَاكَ أَبِی وَ أُمِّی وَ مَا قَصدتُ خِلَافَكَ وَ لَكِنِّی أَعْطَیْتُ خَدِیجَةَ عَهْداً وَ حَدَّثْتُهُ ، فَبَكَى فَقَالَ بِاللهِ لِهَذَا وَقَفْتِ؟ فَقُلْتُ نَعَمْ وَ اللهِ ، فَدَعَا لِی‏.

اسماء بنت عمیس میگوید ؛
هنگامى كه نزدیک وفات خدیجه شد گریه مینمود ، به او گفتم تو سرور زنان دو عالم هستى و گریه می‏كنى؟ تو همسر رسول خدا صلّی الله علیه وآله هستى كه پیامبر با زبان خودش به تو وعده بهشت داده است ولى گریه می‏كنى؟ فرمود گریه من برای مردن نیست ، گریه ام برای آنست که هر دخترى در شب زفافش نیاز به زنى دارد كه محرم و همراز او باشد و نیازهایش را برآورده كند و میترسم دخترم فاطمه كسى را نداشته باشد. من به بانویم خدیجه اطمینان دادم و عرض کردم اى خاتونِ من ، بر ذمّه من این عهد باشد كه اگر تا آن زمان زنده بودم ، آنچه را كه یك مادر براى دخترش انجام میدهد انجام دهم.
در شب زفاف زهراء مرضیه هنگامى كه رسول خدا به زنان دستور داد تا از منزل فاطمه خارج شوند من ماندم. رسول خدا فرمود تو كیستى؟ گفتم اسماء. فرمود مگر نگفته بودم كه از منزل فاطمه خارج شوید؟
گفتم پدر و مادرم به فدایت ، فرمودی ، و من نیز قصد تخلّف از فرمان شما را نداشتم ، ولى با همسرتان خدیجه عهد و پیمان کردم که نزد فاطمه بمانم . وقتى پیامبر داستان عهد و پیمان مرا با خدیجه شنید ، گریست و براى من دعا كرد.

بحارالأنوار ۴۳ / ۱۳۸ .

یا علی

وفات أمّ المؤمنین حضرت خدیجة کبری سلام الله علیها تسلیت باد.

یا صاحب الزمان آجرک الله فی مصیبة جدّتک خديجةَ الکبری سلام الله علیها .
روزی پيامبر مکرّم إسلام صلّی الله عليه و آله جناب أمّ المؤمنین حضرت خديجة کبری سلام الله عليها را خواست و در كنار خود نشانيد و فرمود ، اين جبرئيل است و می‌گويد برای اسلام شروطی است كه عبارتند از ،
إقرار به يگانگی خداوند متعال ،
إقرار به رسالت رسولان ،
إقرار به معاد و أصول اين شريعت و أحكام آن ،
إطاعت از أولی الامر و ائمة طاهرين يكی بعد از ديگری ،
و برائت از دشمنان ايشان.
خاتون دو سرا سلام الله عليها به همه آنها إقرار نمود و ائمه طاهرين خصوصا أميرالمؤمنين عليه السّلام را تصديق نمود.
پيامبر صلّی الله عليه و آله فرمود هو مَوْلاكِ و مَوْلی المُؤْمنين و إمامُهم بعدی ، يعنی علیّ بعد از من مولای تو و مولای مؤمنان و إمام ايشان است. آنگاه از خديجة کبری سلام الله عليها در قبول ولايت أمير المؤمنين عليه السّلام عهد مؤكّد گرفت.
سپس رسول خدا صلّی الله عليه و آله يك يك از أصول و فروع دين حتّی آداب وضو و نماز و روزه و حجّ و جهاد و صله رحم و واجبات و محرّمات را بيان فرمود.
سپس پيامبر صلّی الله عليه و آله دست خود را بالای دست أمير المؤمنين عليه السلام نهاد و خديجة سلام الله عليها دست خود را بالای دست رسول خدا صلّی الله عليه و آله گذاشت و به اين ترتيب با أمير المؤمنين عليه السّلام بيعت نمود.



حضرت صادق علیه السّلام فرمودند ؛

إنَّ الكَبائِرَ سَبعٌ فينا اُنزِلَتْ وَ مِنّا اسْتُحِلَّتْ ،....، وَ عُقوقُ الوالِدَينِ ، .... وَ أمّا عُقوقُ الوالِدَينِ فَقَد أنزَلَ اللهُ ذلكَ فی كِتابِهِ فَقالَ النَّبِىُّ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم وَ أزواجُهُ اُمَّهاتُهُم ، فَعَقّوا رَسولَ اللهِ فی ذُرِّيَّتِهِ ، وَ عَقّوا اُمَّهُم خَديجَةَ فی ذُرِّيَّتِها.

گناهان کبیرة هفت تاست ، و دستور آنھا در مورد ما أهل بیت نازل شده است ،
و مردم همه آنھا را نسبت به ما حلال شمردند. یکی از گناهان کبیرة ، نافرمانی از والدین است ، خداوند در قرآن فرموده است پیامبر نسبت به مؤمنین از خودشان سزاوارتر است ، و همسرانش مادران آنھا هستند. امّا آنھا رسول خدا صلّی الله علیه و آله را درباره اولادش آزار داده و نافرمانی کردند ، و مادرشان خدیجة را نیز در مورد فرزندانش آزار داده و نافرمانی کردند و عاقّ شدند.

علل الشرایع ۲ / ۴۷۴ .

عَنْ أَسْمَاء بِنْتِ عُمَیْسٍ ، أنّها قالَتْ حَضَرَتْ وَفَاةُ خَدِیجَةَ سلام الله علیها ، فَبَكَتْ. فَقُلْتُ أَ تَبْكِینَ وَ أَنْتِ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ أَنْتِ زَوْجَةُ النَّبِیِّ صلّی الله علیه وآله مُبَشَّرَةٌ عَلَى لِسَانِهِ بِالْجَنَّةِ؟ فَقَالَتْ مَا لِهَذَا بَكَیْتُ وَ لَكِنَّ الْمَرْأَةَ لَیْلَةَ زِفَافِهَا لَابُدَّ لَهَا مِن امْرَأَةٍ تُفْضِی إِلَیْهَا بِسِرِّهَا وَ تَسْتَعِینُ بِهَا عَلَى حَوَائِجِهَا ، وَ فَاطِمَةُ حَدِیثَةُ عَهْدٍ بِصبا وَ أَخَافُ أَنْ لَا یَكُونَ لَهَا مَنْ یَتَوَلَّى أَمْرَهَا حِینَئِذٍ. فَقُلْتُ یَا سَیِّدَتِی لَكِ عَلَیَّ عَهْدُ اللهِ إِنْ بَقِیتُ إِلَى ذَلِكِ الْوَقْتِ أَنْ أَقُومَ مَقَامَكِ فِی هَذَا الْأَمْرِ. فَلَمَّا كَانَتْ تِلْكَ اللَّیْلَةُ وَ جَاءَ النَّبِیُّ صلّی الله علیه وآله أَمَرَ النِّسَاءَ فَخَرَجْنَ وَ بَقِیتُ ، فَلَمَّا أَرَادَ الْخُرُوجَ رَأَى سَوَادِی ، فَقَالَ مَنْ أَنْتِ؟ فَقُلْتُ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ. فَقَالَ أَ لَمْ آمُرْكِ أَنْ تَخْرُجِی؟ فَقُلْتُ بَلَى یَا رَسُولَ اللهِ ، فِدَاكَ أَبِی وَ أُمِّی وَ مَا قَصدتُ خِلَافَكَ وَ لَكِنِّی أَعْطَیْتُ خَدِیجَةَ عَهْداً وَ حَدَّثْتُهُ ، فَبَكَى فَقَالَ بِاللهِ لِهَذَا وَقَفْتِ؟ فَقُلْتُ نَعَمْ وَ اللهِ ، فَدَعَا لِی‏.

اسماء بنت عمیس میگوید ؛
هنگامى كه نزدیک وفات خدیجه شد گریه مینمود ، به او گفتم تو سرور زنان دو عالم هستى و گریه می‏كنى؟ تو همسر رسول خدا صلّی الله علیه وآله هستى كه پیامبر با زبان خودش به تو وعده بهشت داده است ولى گریه می‏كنى؟ فرمود گریه من برای مردن نیست ، گریه ام برای آنست که هر دخترى در شب زفافش نیاز به زنى دارد كه محرم و همراز او باشد و نیازهایش را برآورده كند و میترسم دخترم فاطمه كسى را نداشته باشد. من به بانویم خدیجه اطمینان دادم و عرض کردم اى خاتونِ من ، بر ذمّه من این عهد باشد كه اگر تا آن زمان زنده بودم ، آنچه را كه یك مادر براى دخترش انجام میدهد انجام دهم.
در شب زفاف زهراء مرضیه هنگامى كه رسول خدا به زنان دستور داد تا از منزل فاطمه خارج شوند من ماندم. رسول خدا فرمود تو كیستى؟ گفتم اسماء. فرمود مگر نگفته بودم كه از منزل فاطمه خارج شوید؟
گفتم پدر و مادرم به فدایت ، فرمودی ، و من نیز قصد تخلّف از فرمان شما را نداشتم ، ولى با همسرتان خدیجه عهد و پیمان کردم که نزد فاطمه بمانم . وقتى پیامبر داستان عهد و پیمان مرا با خدیجه شنید ، گریست و براى من دعا كرد.

بحارالأنوار ۴۳ / ۱۳۸ .

در اصل توسط asad39 نوشته شده است يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۰۲﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از خدا آن گونه كه حق پرواكردن از اوست پروا كنيد و زينهار جز مسلمان نميريد (۱۰۲)

در اصل توسط asad39 نوشته شده است حبیب نجار وارد همان بهشتی میشه که بعد از قیامت پرهیزگاران وارد آن میشوند. گناهکاران جسما وارد جهنم نمی‌شوند تا روز قیامت، بلکه از لحظه مردن تا روز قیامت وارد یک کابوس جهنم میشوند و روحی عذاب می بینند و جهنم به آنها عرضه میشود. اما راجع به مکان جهنم، من مکانش را نمیدانم.

در اصل توسط akbar20 نوشته شده است سلام بنام خدا بخشنده مهربان این سوالات را توی یک تاپیک دیگر مطرح کردم اما گفتن که باید توی یک تاپیک جداگانه نوشته بشه تا جواب داده بشه. حالا اینجا ذکر کردم . 1- اگه يك مسيحي از شما بپرسد كه نظر پيامبر محمد راجع به مسيح چيست؟ چه جوابي بهش ميديد/ سوره مريم را بهش ميگيد يا روايات را؟ 2- هر پيامبري بايد خودش پيام خودش را بگه . پس چرا پيامبر محمد احاديث را خودش ننوشت؟ چرا؟ 3- چرا در قرآن خدا فرموده اطيعوا الرسول و نفرموده اطيعوا محمد؟ 4- چرا فكر مي كنيد كه پيامبر همان حديث و سنت است؟ 5- چرا ما شما را به سمت قرآن ميخوانيم ، اما شما ما را به سمت حديث ميخوانيد؟ 6- چرا ما وقتي ميگيم خدا محور همه چيز است ، شما آشفته ميشيد؟ مگه شما هدفتون خدا نيست؟ 7- چرا ما وقتي ميگوييم فقط از خدا طلب كمك كنيد ، شما احساس ميكنيد ما خونمان مباح است؟ مگر ما از شما پول ميخايم/ مگه ما از شما مقام ميخوايم. مگه ما به خونه شما تعرض كرده ايم ؟ مگه طلب كمك از فقط خدا چيز بديه؟ 8- چرا ما وقتي ميگوييم حديث و سنت رده ، شما فكر ميكنيد كه ما پيامبر را رد ميكنيم . ما ميگوييم حديث و سنت پيامبر نيست. در عوض حديث و سنت دشمن پيامبره. 9- اگر پيامبر همين حالا زنده شود و به شما بگويد كه فقط از قرآن پيروي كنيد آيا شما به حرف او گوش ميكنيد و احاديثي را كه جمع كرده ايد را دور ميريزيد؟

در اصل توسط asad39 نوشته شده است وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۰۵﴾ و چون كسانى مباشيد كه پس از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد پراكنده شدند و با هم اختلاف پيدا كردند و براى آنان عذابى سهمگين است (۱۰۵)

در اصل توسط asad39 نوشته شده است قبل از هرچیزی ابتدا باید بگویم که من امامان شیعه را آدمهای خوبی میدانم و در متن زیر اصلا قصد توهین به این اشخاص را ندارم.

در اصل توسط asad39 نوشته شده است صحیفه سجادیه کتابی است پر از دعا که 99 درصد آن با الهی ، اللهم ، ربی ، ربنا و نام خدا شروع میشود. از همینجا مشخص میشود که امام سجاد به هیچ عنوان غیر خدا را نخوانده است. اما کسانی که او را امام خود میدانند، متاسفانه برخلاف او عمل میکنند. وقتی کسانی فردی را امام خود میدانند، قاعدتا باید مثل او یکتاپرست باشند و مثل او دعاهای خود را به فقط خدا ارائه دهند. آیا غیر از این است؟ آیا پیروی از یک فرد چنین معنایی ندارد! اگر امام سجاد د ر دعاهای خویش فقط خدا را میخواند، و کسانی که مدعی پیروی اویند، غیر خدا را میخوانند؛ میتوان نتیجه گرفت که این افراد پیرو او نیستند.

در اصل توسط asad39 نوشته شده است در ادامه باید ثابت کنید که شما چرا برخلاف امامتان عمل میکنید و عملا پیرو امامانی زنده هستید که هم اکنون خود را مرجع تقلید مینامند و نام غیر خدا را در دعا میخوانند. در واقع میتوان نتیجه گرفت که شما پیرو امام علی، امام حسین و امام سجاد و ... نیستید بلکه امامان شما هم اکنون مراجع تقلیدی هستند که با تبلیغ خواندن غیر خدا ، شما را به سمت آتش میخوانند.

در اصل توسط asad39 نوشته شده است اگر کل آیاتی که کلمات امام و ائمه در آن آمده است را کنار هم بگذاریم میتوانیم معنای امام را از آنان استخراج کنیم. مثلا در آیه زیر خدا بنی اسرائیل را منت می نهد که آنان رانسلی قرارداد که پیشوایان مردم قرارداد.

در اصل توسط asad39 نوشته شده است إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۴﴾ فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت طبقه‏ اى از آنان را زبون مى‏ داشت پسرانشان را سر مى ‏بريد و زنانشان را [براى بهره‏ كشى] زنده بر جاى مى‏ گذاشت كه وى از فسادكاران بود (۴) وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿۵﴾ و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست‏ شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم (۵)

در اصل توسط asad39 نوشته شده است کلمه امام به معنای پیشوا است که عده ای آنان را پیروی میکنند. اما ائمه کفر هم داریم. که به سمت آتش میخوانند. وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۴۱﴾ و آنان را پيشوايانى كه به سوى آتش مى‏ خوانند گردانيديم و روز رستاخيز يارى نخواهند شد (۴۱)

در اصل توسط asad39 نوشته شده است اگر امام حسین در مقابل یزید ایستاد و نژادپرستی یزید را محکوم کرد و جان خود را پای عقیده اش گذاشت. اما شما حالا چی؟ آیا شما هیچوقت یزیدهای زمان را محکوم کرده ای؟ پس خیلی با پیروی از امام حسین فاصله دارید. یعنی برعکس او دارید عمل میکنید.

در اصل توسط asad39 نوشته شده است امام علی بدون محافظ در مسجد صبح برای نماز رفت و ابن ملجم او را کشت. هم اکنون حتی مسئولین رده پایین هم بدون ده ها محافظ جایی نمی روند.!!!! آیا این است پیروی از امام علی؟!!

در اصل توسط علوی نوشته شده است چشم امامانی که خداوند در قرآن قرار داده است : وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند؛ و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت می‌کردند. وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! دستور به اطاعت از اولی الامر يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ... ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را ... اطاعت از پیامبر = اطاعت خداوند متعال مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده؛ و کسی که سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستادیم (و در برابر او، مسؤول نیستی). در قیامت انسان را با نام امامش می خوانند : يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ ۖ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَٰئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا (به یاد آورید) روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان می‌خوانیم! کسانی که نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادی و سرور) می‌خوانند؛ و بقدر رشته شکاف هسته خرمایی به آنان ستم نمی‌شود! با شرایط و دستورات خداوند متعال که در آیات بالا آن کسی که ما باید انتخاب کنیم کیست که آن شرایط را دارد ؟ ؟ ؟ ؟

در اصل توسط علوی نوشته شده است پس موافق موضوع جدید هستید . در قرآن خداوند متعال برای ما امامانی قرار داده است و آنها را اولی الامر کرده و اطاعت از آنها را مثل اطاعت از رسول الله قرار داده و اطاعت از رسول الله اطاعت از خداوند متعال قرار داده ! ! ! حال زمانی که در قیامت از ما را به اسم امامان می خوانند چگونه باید آن امامی را انتخاب کنیم که خداوند متعال ایشان را برای ما قرار داده است ؟ ؟ ؟ ؟

در اصل توسط کنجکاو1 نوشته شده است کجا من خواستم شمارا به بن بست بکشانم ؟هر چه گفتم به استناد به آیات است . مگر خداوند قرار نبود بررو ی زمین آدم را خلیفه قرار دهد پس چطور یک باره سراز بهشتی که خداوند درقیامت به مومنین وعده داده سردراوردند ؟ اگر واقعا آن جنت همان بهشت متقیان است شیطان آنجا چکار می کرد آیا بدیها نیز در بهشت جای دارند ؟ وقتی در باغی نعمت زیاد باشد و چشمه ساران درجریان باشد دیگر کسی گرسنه یا تشنه می ماند درباره نور آفتاب گفتی که در باغی که آدم وحواسکونت داشت اذیتشان نمی کرد یعنی شما می گوئید در آن باغ (جنت ) ویا بگفته شما بهشت خورشید وجود نداشته و به این خاطر نور آفتاب اذیتشان نمی کرد ؟ یا نه بخاطر سایه درختان از نور خورشید درامان بودند ؟

در اصل توسط علوی نوشته شده است آیه ای دیگر را پیش نکش و بحث را منحرف نکن پاسخ سوال را بده ! ! ! آیا خداوند آنها را از بهشت بیرون نکرد ؟ ؟ ؟ ؟ چگونه می شود از جایی اخراج شد و دوباره در آنجا بود ؟ ؟ ؟ مطلبی می گویی باید پاسخگو به سوالات و ادله رد کردن آن باشی ؟ ؟ ؟ پس آیه قرآن به توهم و تفکر شما دروغ می گوید و شیطان آنها را فریب نداده است . خداوند متعال شیطان را از خودش راند و داستانش بحث ما نیست باز یه چیزی از قرآن خلاف حرفت ثابت شد شروع به بافتن حزف الکی کردی ؟ ؟ ؟ پس در این دنیا هستند ؟ ؟ ؟ ؟ این درست است ؟ ؟ ؟ اگر درست است پس هیچ کدام از ایراداتی که قدیم به خواندن مرده گرفته میشود و ... تا حالا تمام حرفهایتان مزخرفات بوده است ! ! ! خودت خودت را نقض می کنی اگرم مرده اند در ایبن دنیا نیستند پس روحشان کجاست ؟ ؟ ؟ عمرا پاسخگو باشی . فقط لب و دهنی و حرف فقط حرف خالی هستی .

در اصل توسط asad39 نوشته شده است طریقه بحث شما برای روشن شدن مطلب و حقیقت نیست، بلکه فقط میخواهی من را به بن بست بکشانید. تمام سوالات و نکات را جواب نمی دهید و از آن راهی میروید که احتمال پیروزی در بحث باشد. مثلا شما گفتید که بهشت آدم و حوا در همین زمین بوده است ولی به سوال زیر جواب ندادید.

وصف بهشت در قرآن : مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا ﴿۱۳﴾ در آن [بهشت] بر تختها[ى خويش] تكيه زنند در آنجا نه آفتابى بينند و نه سرمايى (۱۳)

وصف بهشتی که آدم و حوا در آن بودند: وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى ﴿۱۱۹﴾ و [هم] اينكه در آنجا نه تشنه مى‏ گردى و نه آفتاب‏زده (۱۱۹) خصوصیات مشترک هر دو : عدم تشنگی، عدم گرسنگی، عدم آفتاب زدگی و... اگر جنت آدم و حوا بر روی زمین بوده است، چطور ممکن است که آنها نه تشنه شوند و نه گرسنه شوند و نه نور آفتاب اذیتشان کند؟؟ کره زمین میلیونها سال پیش از آدم ساخته شده و همراه با خورشید بوده است. این نشان میدهد که این بهشت دقیقا همان بهشت وعده داده شده است.

در اصل توسط علوی نوشته شده است چشم امامانی که خداوند در قرآن قرار داده است : وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند؛ و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت می‌کردند. وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! دستور به اطاعت از اولی الامر يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ... ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را ... اطاعت از پیامبر = اطاعت خداوند متعال مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده؛ و کسی که سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستادیم (و در برابر او، مسؤول نیستی). در قیامت انسان را با نام امامش می خوانند : يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ ۖ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَٰئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا (به یاد آورید) روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان می‌خوانیم! کسانی که نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادی و سرور) می‌خوانند؛ و بقدر رشته شکاف هسته خرمایی به آنان ستم نمی‌شود! با شرایط و دستورات خداوند متعال که در آیات بالا آن کسی که ما باید انتخاب کنیم کیست که آن شرایط را دارد ؟ ؟ ؟ ؟

در اصل توسط asad39 نوشته شده است لطفا‌آیه ها را ذکر کنید

در اصل توسط علوی نوشته شده است پس موافق موضوع جدید هستید . در قرآن خداوند متعال برای ما امامانی قرار داده است و آنها را اولی الامر کرده و اطاعت از آنها را مثل اطاعت از رسول الله قرار داده و اطاعت از رسول الله اطاعت از خداوند متعال قرار داده ! ! ! حال زمانی که در قیامت از ما را به اسم امامان می خوانند چگونه باید آن امامی را انتخاب کنیم که خداوند متعال ایشان را برای ما قرار داده است ؟ ؟ ؟ ؟

در اصل توسط علوی نوشته شده است پس موافق موضوع جدید هستید . در قرآن خداوند متعال برای ما امامانی قرار داده است و آنها را اولی الامر کرده و اطاعت از آنها را مثل اطاعت از رسول الله قرار داده و اطاعت از رسول الله اطاعت از خداوند متعال قرار داده ! ! ! حال زمانی که در قیامت از ما را به اسم امامان می خوانند چگونه باید آن امامی را انتخاب کنیم که خداوند متعال ایشان را برای ما قرار داده است ؟ ؟ ؟ ؟

در اصل توسط asad39 نوشته شده است طریقه بحث شما برای روشن شدن مطلب و حقیقت نیست، بلکه فقط میخواهی من را به بن بست بکشانید. تمام سوالات و نکات را جواب نمی دهید و از آن راهی میروید که احتمال پیروزی در بحث باشد. مثلا شما گفتید که بهشت آدم و حوا در همین زمین بوده است ولی به سوال زیر جواب ندادید.

در اصل توسط کنجکاو1 نوشته شده است کسی قرار نیست حرفی رو به کرسی بنشاند خداوند این همه آیه درباره زنده کردن مردگان درقیامت سخن می گوید و به ما می گوید حساب کتاب اعمال در قیامت است و به این مهم اشاره دارند که حضور انسانها در قیامت و بعد از آن رفتن به بهشت و جهنم جسمانی است نه روحانی بعد شما اینهارا نادیده میگیرید و می گوئید روحانی است و کابوس می بینند که عذاب می بینند . شما هم از بعضی از سخنانت چنین می توان فهمید که نیم نگاهی به سخن غیر خداوند دارید . مثلا حبیب نجار مشخص است که درباره اش خارج از قرآن داستانی شنیده ای وگر نه کجا خداوند از حبیب نجار نام برده اگر واقعا فقط بر طبق قرآن سخن می گوئید کجا ی قرآن از روح انسان سخن می گوید که از بدن خارج می شود ؟ در کل آیا اعتقاد به این روحی که مذاهب به آن معتقد هستند قر آن است یا بر گرفته از سخن غیر ؟ دین خالص آن دینی است که فقط بر طبق آیات قرآن باشد نه حرف و حدیث دیگران

در اصل توسط علوی نوشته شده است آیه ای دیگر را پیش نکش و بحث را منحرف نکن پاسخ سوال را بده ! ! ! آیا خداوند آنها را از بهشت بیرون نکرد ؟ ؟ ؟ ؟ چگونه می شود از جایی اخراج شد و دوباره در آنجا بود ؟ ؟ ؟ مطلبی می گویی باید پاسخگو به سوالات و ادله رد کردن آن باشی ؟ ؟ ؟ پس آیه قرآن به توهم و تفکر شما دروغ می گوید و شیطان آنها را فریب نداده است . خداوند متعال شیطان را از خودش راند و داستانش بحث ما نیست باز یه چیزی از قرآن خلاف حرفت ثابت شد شروع به بافتن حزف الکی کردی ؟ ؟ ؟ پس در این دنیا هستند ؟ ؟ ؟ ؟ این درست است ؟ ؟ ؟ اگر درست است پس هیچ کدام از ایراداتی که قدیم به خواندن مرده گرفته میشود و ... تا حالا تمام حرفهایتان مزخرفات بوده است ! ! ! خودت خودت را نقض می کنی اگرم مرده اند در ایبن دنیا نیستند پس روحشان کجاست ؟ ؟ ؟ عمرا پاسخگو باشی . فقط لب و دهنی و حرف فقط حرف خالی هستی .

در اصل توسط asad39 نوشته شده است سوال را نمی بینم

در اصل توسط عبدالعلی69 نوشته شده است مومن وارد بهشت برزخی میشه نه بهشت ابدی بعد از حساب وکتاب قیامت وکافر وارد جهنم برزخی میشه نه جهنم ابدی بعد از حساب وکتاب قیامت

ماه مبارک رمضان سالروز شهادت ام ام ابیها خدیجه کبری سلام الله علیها بر سید وفخر کائنات ولی امر ممکنات یگانه خدیجه شناس ما سوی بفیة الله الاعظم حجة بن الحسن المهدی سلام الله علیه وعجل الله تعالی فرجه الشریف وآباء گرامش تسلیت
لعن الله قاتلیک وظالمیک یا فاطمه

10-ما، الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ بُرَيْدٍ عَنِ الصَّادِقِ قَالَ:لَمَّاتُوُفِّيَتْخَدِيجَةُرَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا جَعَلَتْ فَاطِمَةُ تَلُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ تَدُورُ حَوْلَهُ وَ تَقُولُ أَبَتِ أَيْنَ أُمِّي قَالَ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ لَهُ رَبُّكَ يَأْمُرُكَ أَنْ تُقْرِئَ فَاطِمَةَ السَّلَامَ وَ تَقُولَ لَهَا إِنَّ أُمَّكِ فِي بَيْتٍ مِنْ قَصَبٍ كِعَابُهُ مِنْ ذَهَبٍ وَ عُمُدُهُ يَاقُوتٌ أَحْمَرُ بَيْنَ آسِيَةَ وَ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَيْهِ السَّلَامُ.

ابن قولويه از پدرش از سعد از احمد بن محمد بن عيسى از عباس بن عامر قصبانى از ابان بن عثمان احمر از بريد عجلى از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه حضرت فرمود: وقتى كه خديجه وفات يافت، فاطمه عليها السلام به آغوش پدرش پناه برد و به وى مىگفت: مادرم كو؟ پس جبرئيل نازل شد و به محمد صلى اللَّه عليه و آله گفت: اى محمد، خداوند بر تو سلام مىرساند و مىفرمايد: به فاطمه از قول من سلام برسان و به او بگو مادرت در خانه اى سكونت دارد كه ديوارهايش از طلا و ستونهايش از ياقوت قرمز، ميان آسيه و مريم دختر عمران است. بعد فاطمه عليها السلام فرمود: خداوند سلام است (رحمت) و سلام از اوست و باز هم سلام به سوى او برمىگردد.

شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، 1جلد، انتشارات دهقان - تهران، چاپ: سوم، 1380ش.

لعن الله حاسدیک یا خدیجه