وبلاگ سید احمد موسوی
سفر به آینده
ارسال Sunday 22 December 2013 در 12:36AM توسط صبح
کلیدواژه ها اربعین
از سال گذشته تا امروز -دو روز مانده به اربعین حسینی ۱۴۳۵- که از دومین سیر جا ماندم و حس و حال «سبکبالان خرامیدند و رفتند … » برم گرفته، هر چه نوشتم به نظرم کم و ناقص آمد و دست آخر بر خلاف انتظار هیچ منتشر نکردم، هیچ وقت البته نتوانستم در پیشنویس، چند کلمۀ معدود بیشتر بنویسم. حتی شرمم میآمد عکسهائی که گرفته بودم را منتشر کنم. هراس از اینکه این نوشته یا آن عکس، مایۀ وهن این مراسم بشود همواره مانعم شد. هیچوقت کلمات کافی به نظر نمیرسید و نمیرسد. همواره فکر کردم که من هنوز این عظیمترین گردهمائی انسانی در طول حیات بشری را به اندازۀ کافی نفهمیدهام. اکنون بر این باورم که تصور درستی هم بود. نمیتوان یکبار به سفر پیادهروی اربعین رفت و حق قدمهای بیشمار مردمی را که ۱۳ قرن این سنت را برپا داشتهاند به جای آورد. آئینی که طاغوتهای زمانه و آخرینهای آن صدام مقبور و آل سعود صهیونیستی، خود را به هر رذالتی افکندند که مانع از ادامۀ آن شوند و ما امروز در شکوه و امن و امان نسبی آن مشارکت میکنیم.
انگار بالشتکهای کوچک و اندک که بعد از یکی دو روز اول پیادهرَوی زیر پا ظاهر میشوند، به اندازۀ کافی قدرت دارند تا حس سبکبالی بدهند و از یاد برود که شما روی همان زمین متوحشی قدم میگذارید که وجود و حیثیت شما را در ماده خلاصه میکنند. برادرانِ همسیر توصیه میکردند که آنها را در مسیر به هلالاحمر ایران بسپارم، اما خساستم آمد و آنها را تا تهران نگهداشتم … دل کندن از آنها بسیار سخت بود … خیلی طول نکشید که فرود بیایم و با حسرت بر جای کمرنگ شدۀ آنها دست بکشم … تا محو شد.
فرمولهای تجربی جنگ و صلح و راز بقا در اثنای این مسیر همه با جدیت به هم ریخته است و گوئی پیادهروی اربعین قطعهای از زمان و مکان مابعد ظهور حضرت حجت
است که به زمان و مکان ما هدیه شده است تا ذائقۀ ما را برای توحید، برابری، فراوانی و عدالت و فراتر از آن «محبّت» آماده کند. سفری بسیار سریع به زمان موعود، در حد بضاعت دنیای امروز ما، فرای عوالم حقارت انسان و دست و پا زدنش برای ترقی، که زبانهکشیدن آتش کینۀ شیاطین انس و جن با تمام وسوسهها و بمبها و موشکها و دسیسهها، از پائینکشیدن جبروت آن قاصر شده است.
در پایان این دنیای سرد لیبرال، ما از نجف تا کربلا ، هشتاد کیلومتر، قدم به قدم از میزبانان عرب خود فوران محبّت دیدیم… هشتاد کیلومتر « بازار » که عشق عرضه میکرد و توقعی نداشت. درست خلاف آنچه که غرب تلاش میکند از اسلام نشان بدهد، این مسیر به درستی نمایانگر اسلام نابی است که انسانها را به با شکوهترین وجه با آرامش و محبّت در صف هم قرار میدهد.
ما از دهها پرچم که معرف حضور گروههای مختلف از جایجای دنیا بود عکس گرفتیم … گوئی انسانها جمع شدهاند تا همۀ شرّ را تبعید کنند. و گوئی فرشتگان مافوق این مسیرها بال میزنند و شبهۀ «إنی أعلم ما لا تعلمون» را مرور میکنند. تلاش شیطان و قسم بیاعتبارش به عزت خداوند که گفت «همۀ آنان را گمراه خواهم کرد» ، تبدیل به رودهای روان به مقصد دریای کربوبلا شده است … رودهای روانی که لحظه لحظۀ آن به کنایه انزجار و ندامت از رویگردانی از هدایت الهی را فریاد میکند و خود را در معرض هر پیشآمدی قرار میدهد…
روایت این خروش استوار و دیرین … آنچنان حاکی از تازهها و ناگفتهها در ابعاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است که به همین سادگیها در کلمات و تصاویر و پاناروما و فیلم Full HD نمیگنجد و از من هم تنها از سر دلتنگی کلماتی به در رفت.
http://www.rooznevesht.net/archives/1801
انگار بالشتکهای کوچک و اندک که بعد از یکی دو روز اول پیادهرَوی زیر پا ظاهر میشوند، به اندازۀ کافی قدرت دارند تا حس سبکبالی بدهند و از یاد برود که شما روی همان زمین متوحشی قدم میگذارید که وجود و حیثیت شما را در ماده خلاصه میکنند. برادرانِ همسیر توصیه میکردند که آنها را در مسیر به هلالاحمر ایران بسپارم، اما خساستم آمد و آنها را تا تهران نگهداشتم … دل کندن از آنها بسیار سخت بود … خیلی طول نکشید که فرود بیایم و با حسرت بر جای کمرنگ شدۀ آنها دست بکشم … تا محو شد.
فرمولهای تجربی جنگ و صلح و راز بقا در اثنای این مسیر همه با جدیت به هم ریخته است و گوئی پیادهروی اربعین قطعهای از زمان و مکان مابعد ظهور حضرت حجت

در پایان این دنیای سرد لیبرال، ما از نجف تا کربلا ، هشتاد کیلومتر، قدم به قدم از میزبانان عرب خود فوران محبّت دیدیم… هشتاد کیلومتر « بازار » که عشق عرضه میکرد و توقعی نداشت. درست خلاف آنچه که غرب تلاش میکند از اسلام نشان بدهد، این مسیر به درستی نمایانگر اسلام نابی است که انسانها را به با شکوهترین وجه با آرامش و محبّت در صف هم قرار میدهد.
ما از دهها پرچم که معرف حضور گروههای مختلف از جایجای دنیا بود عکس گرفتیم … گوئی انسانها جمع شدهاند تا همۀ شرّ را تبعید کنند. و گوئی فرشتگان مافوق این مسیرها بال میزنند و شبهۀ «إنی أعلم ما لا تعلمون» را مرور میکنند. تلاش شیطان و قسم بیاعتبارش به عزت خداوند که گفت «همۀ آنان را گمراه خواهم کرد» ، تبدیل به رودهای روان به مقصد دریای کربوبلا شده است … رودهای روانی که لحظه لحظۀ آن به کنایه انزجار و ندامت از رویگردانی از هدایت الهی را فریاد میکند و خود را در معرض هر پیشآمدی قرار میدهد…
روایت این خروش استوار و دیرین … آنچنان حاکی از تازهها و ناگفتهها در ابعاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است که به همین سادگیها در کلمات و تصاویر و پاناروما و فیلم Full HD نمیگنجد و از من هم تنها از سر دلتنگی کلماتی به در رفت.
http://www.rooznevesht.net/archives/1801
همه نظرات 10
نظرات
-
ارسال Sunday 22 December 2013 در 01:54AM توسط f.chivaei -
ارسال Sunday 22 December 2013 در 02:35AM توسط P E Y M A N -
ارسال Sunday 22 December 2013 در 09:53AM توسط میرزا عبدالزکی -
ارسال Sunday 22 December 2013 در 10:12AM توسط سایه -
ارسال Sunday 22 December 2013 در 07:24PM توسط beatrice -
ارسال Monday 23 December 2013 در 01:15AM توسط khalerize -
زیبا و تاثیر گذار یه طورایی دل آدم میگیره که ما چقدر غافلیم از این سعادتی که نصیبتون شده واقعا خوش به سعادتتون خدا قبول کنه انشالله
و همواره التماس دعا توی این روزای عزیزارسال Monday 23 December 2013 در 02:31PM توسط parastoo_ofogh -
ارسال Thursday 26 December 2013 در 01:12PM توسط khalerize -
سلام
از مرحمت همۀ خواهرها و برادرها ممنونمان شاء الله مرزها برداشته شود و مشکلات رفع شود تا بدون مشکل بتوان رفت.
در مورد مشارکت خانمها در پیاده روی ، هیأتهای زیادی از ایران خانمها را میبرند. و اگر جای درست و درمان در نجف و کربلا و بین راه برای استراحت و خوابیدن جور باشد، بقیه اش مشکلی نیست. این هم البته تا هوا سرد است حساسیت دارد و ان شاء الله تا سه چهار سال دیگر هم مشکل سردی هوا مرتفع می شود.
در مورد (عزاء طوريج) یا همان "هروله" ، من مطلع نیستم که خانمها در این مراسم مشارکت داشته باشند، بهرحال مثل دویدن هست و طبعا نیاز به لباسهای مناسب دویدن دارد.ارسال Friday 27 December 2013 در 09:14PM توسط صبح
بروز شده توسط Friday 27 December 2013 در 09:28PM توسط صبح -
ارسال Monday 30 December 2013 در 08:04PM توسط khalerize
![]() |
همه دنبالک ها 0