وصیتنامه شهید حسین بیدخ
ارسال Thursday 4 January 2018 در 01:14AM توسط Mehman
قسمتهایی از وصیتنامه شهید حسین بیدخ
بسم الله الرحمن الرحیم
کل نفس ذائقه الموت، هر نفسی مزه مرگ را خواهد چشید
آنان که به هزاران دلیل زندگی میکنند نمیتوانند به یک دلیل بمیرند
و آنان که به یک دلیل زندگی میکنند به همان دلیل نیز میمیرند.
بعد از یک عمر گناه حال باید در یک آزمایش الهی اماده سفر مرگ شویم،
بعد از یک عمر معصیت حال باید افسوس یک عمر خطا را بخوری،
بعد از یک عمر خنده حال باید نشست و بر یک عمر اشتباه رفتن و نفهمیدن گریست،
دیگر جای خنده نیست، آخر دلیلی بر خندیدن نیست....
خدایا، گنهکارم، خطا از من است میدانم همیشه مغلوب نفسم شدهام،
خدایا، از من درگذر که جز گذشت تو منزلگاه من جز دوزخ چیزی نیست.
......
برادرم، خواهرم، مادرم ای پرورش دهنده روحم، پدرم ما را فراری از مرگ نیست
و با مردن نیز فراری از حکم خدانیست، خوشا به حال آنان که جز راه خدا راهی ندارند و
جز ذکر خدا یادی.
پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم از اینان باشید.
به لحظه مرگ زندگی جز افسوس چیزی نیست، خویشتن را بیابید.
به هنگام مردن از مرگ فراری نیست، خدایی زندگی کنید،
چنان باشید که به قول امام علی
برای هر لحظه مردن آماده باشید.
زیاد مخواب که فردا باید سالها به زیر خاک بخوابی.
زیاد مخور که برای خوردن وقتهاست، زیاد مخند که دلیلی بر خندیدن نیست،
به هر کجا میروی بدان آخر به سوی خدا میروی،
هرچه میکنی بدان سرانجام دیدار آن دنیاست.
....
خواهرم، حجاب تو سنگری آغشته به خون من است
میدانم بالاتر از آنهایی که سفارش به پوشش و حجاب تو را کنم
ولی بدان تفنگی که در دست من است چادری است که بر سر توست،
اگر میل به سلاحم داری چادرت را سلاحم بدان.
برادر، خون شهدا را همیشه عزیز دار پیمان مقدس ما خون من است.
از یادم مبر که محتاج به یاد توام، برادر هر شب جمعه بر سر قبرم،
منزلگاه ابدیم حاضر شو، برایم دعا کن، دعا کن که خدا از من بگذرد.
به همه مهر میورزم جز دشمنان دینم، ملتم، رهبرم، مکتبم و راهم.
......
همه را به خدا میسپارم، از همه شما طلب عفو و گذشت دارم.
خدایا به حال کسی که جز اشک سلاحی ندارد و جز یاد تو دوایی، رحمم کن که محتاج یک راحمم.
حسین بیدخ 22/12/60 پادگان دو کوهه اعزامی از دزفول
بسم الله الرحمن الرحیم
کل نفس ذائقه الموت، هر نفسی مزه مرگ را خواهد چشید
آنان که به هزاران دلیل زندگی میکنند نمیتوانند به یک دلیل بمیرند
و آنان که به یک دلیل زندگی میکنند به همان دلیل نیز میمیرند.
بعد از یک عمر گناه حال باید در یک آزمایش الهی اماده سفر مرگ شویم،
بعد از یک عمر معصیت حال باید افسوس یک عمر خطا را بخوری،
بعد از یک عمر خنده حال باید نشست و بر یک عمر اشتباه رفتن و نفهمیدن گریست،
دیگر جای خنده نیست، آخر دلیلی بر خندیدن نیست....
خدایا، گنهکارم، خطا از من است میدانم همیشه مغلوب نفسم شدهام،
خدایا، از من درگذر که جز گذشت تو منزلگاه من جز دوزخ چیزی نیست.
......
برادرم، خواهرم، مادرم ای پرورش دهنده روحم، پدرم ما را فراری از مرگ نیست
و با مردن نیز فراری از حکم خدانیست، خوشا به حال آنان که جز راه خدا راهی ندارند و
جز ذکر خدا یادی.
پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم از اینان باشید.
به لحظه مرگ زندگی جز افسوس چیزی نیست، خویشتن را بیابید.
به هنگام مردن از مرگ فراری نیست، خدایی زندگی کنید،
چنان باشید که به قول امام علی

زیاد مخواب که فردا باید سالها به زیر خاک بخوابی.
زیاد مخور که برای خوردن وقتهاست، زیاد مخند که دلیلی بر خندیدن نیست،
به هر کجا میروی بدان آخر به سوی خدا میروی،
هرچه میکنی بدان سرانجام دیدار آن دنیاست.
....
خواهرم، حجاب تو سنگری آغشته به خون من است
میدانم بالاتر از آنهایی که سفارش به پوشش و حجاب تو را کنم
ولی بدان تفنگی که در دست من است چادری است که بر سر توست،
اگر میل به سلاحم داری چادرت را سلاحم بدان.
برادر، خون شهدا را همیشه عزیز دار پیمان مقدس ما خون من است.
از یادم مبر که محتاج به یاد توام، برادر هر شب جمعه بر سر قبرم،
منزلگاه ابدیم حاضر شو، برایم دعا کن، دعا کن که خدا از من بگذرد.
به همه مهر میورزم جز دشمنان دینم، ملتم، رهبرم، مکتبم و راهم.
......
همه را به خدا میسپارم، از همه شما طلب عفو و گذشت دارم.
خدایا به حال کسی که جز اشک سلاحی ندارد و جز یاد تو دوایی، رحمم کن که محتاج یک راحمم.
حسین بیدخ 22/12/60 پادگان دو کوهه اعزامی از دزفول
همه نظرات 0
نظرات
![]() |
همه دنبالک ها 0